وبلاگ خبری 1168
وبلاگ خبری 1168

وبلاگ خبری 1168

دو معاون دیگر رئیس جمهور منصوب شدند

پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری: رییس‌ جمهور به استناد اصل یکصد و بیست و چهارم قانون اساسی ، در حکمی  دکتر "سورنا ستاری" را به عنوان «معاون علمی و فناوری رییس جمهور» منصوب کرد.
 
متن حکم حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی به این شرح است:
 
بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای دکتر سورنا ستاری

به استناد اصل یکصد و بیست و چهارم قانون اساسی و نظر به مراتب تعهد و تجربیات جناب‌عالی به موجب این حکم به عنوان «معاون علمی و فناوری رییس جمهور» منصوب می‌شوید.

توفیق شما را در خدمت به نظام اسلامی و ملت شریف ایران با رعایت اصول قانون‌مداری، اعتدال‌گرایی و منشور اخلاقی دولت تدبیر و امید از خداوند بزرگ مسألت می‌نمایم.
حسن روحانی

رییس جمهوری اسلامی ایران
 
حجت‌الاسلام والمسلمین شهیدی به عنوان معاون رییس جمهور و رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران منصوب شد

رییس‌ جمهور به استناد اصل یکصد و بیست و چهارم قانون اساسی ، در حکمی  حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمدعلی شهیدی را به عنوان «معاون رییس جمهور و رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران» منصوب کرد 

اتمام ساخت مسکن مهر در 55 شهر

باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از معاون وزیر راه و شهرسازی نوشت: در ۵۵ شهر استان‌های مختلف کشور ساخت واحد‌های مسکن مهر به طور کامل به اتمام رسیده است.

حمیدرضاعظیمیان معاون وزیر راه و شهرسازی با اشاره به اینکه سازمان ملی زمین و مسکن متولی مسکن مهر در شهرهای بالای 25 هزار نفر جمعیت است، گفت: سازمان ملی زمین ومسکن با استفاده از کلیه ظرفیت ها و توان اعتباری ،مدیریتی و کارشناسی طی سال های گذشته روند واگذاری و آماده سازی زمین تا انعقاد قرارداد ساخت ،اجرا اخذ تسهیلات بانکی و اتمام و افتتاح واحدهای این پروژه را برعهده دارد.

وی در ادامه افزود: تامین زیر ساخت ها و روبناهای آن را با جدیت در سطح ستاد و حوزه های استانی در 257 شهر کشور بالغ بر 1 میلیون و200 هزار واحد مسکونی پیگیری کرده است.

معاون وزیرراه وشهرسازی تصریح کرد:در دواستان زنجان ویزد به طورکامل برنامه احداث مسکن مهر به اتمام رسیده و با تکمیل محوطه سازی و تامین خدمات زیربنائی و روبنایی پروژه ها ،امکان بهره برداری از این واحدها فراهم می شود.

عظیمیان توضیح داد: در55 شهر استان های مختلف کشور ساخت واحدهای مسکن مهر به طور کامل به اتمام رسیده، اما به دلیل عدم تکمیل زیر ساخت ها امکان بهره برداری در حال حاضر مقدور نیست.

وی با اشاره به اینکه نازک کاری 90 درصد واحدهای مسکن مهر در شهرهای بالای 25 هزار نفر به اتمام رسیده، گفت: نازک کاری 1 میلیون و 86 هزار واحد مسکن مهر در این شهر تمام شده است.

رییس سازمان ملی زمین و مسکن بیان کرد: مابقی پروژه ها در این شهرها رو به اتمام است که در صورت تامین خدمات زیربنایی و روبنایی واحد ها امکان افتتاح آنها فراهم می شود.

گاز و برق، کابوس تازه بنزین

خبرآنلاین: خودروسازان درایران در حالی افزایش هزاردرصدی ظرفیت تولید خود را برپایه سوخت های فسیلی در یک دهه گذشته کلید زده اند که این روزها خودروسازان دنیا با سرعت هرچه تمام تر از سوخت های فسیلی در حال فاصله گرفتن هستند.

«تسلا» اولین خودروی برقی کابوس خودروسازان بزرگ دنیا شده؛ بسیاری از خودروسازان دنیا در موسسات تحقیق و توسعه (R&D) خود در حال طراحی خودروهایی با پایه برق هستند.رقابت در دنیا تنگاتنگ شده و هرکس بتواند در این رقابت پیروز شود،بازار را در اختیار گرفته است .اما در ایران هنوز تولید خودروهای پایه بنزین سوز در حال گسترش و تشویق است.

از یک دهه گذشته همزمان با برنامه افزایش تولید خودرو،طرح گاز سوز کردن خودروها نیز در دستور کار قرار گرفت.اما با گذشته بیش از یک دهه تلاش برای خودروهای گاز سوز همچنان تعداد خودروهایی که از سوخت گاز استفاده می کنند،به نسبت تعداد خودروهای در حال تردد در کشور چندان بالا نیست.

تردیدی نیست که مشکلات ناشی از افزایش آلودگی هوا و کمبود جهانی سوخت های فسیلی انگیزه ای برای برنامه ریزی و انجام گرفتن طرح دوگانه کردن 10 میلیون دستگاه خودرو بوده اما هنوز این هدف محقق نشده است.

نتیجه یک تحقیق عملی نشان می دهد که چنانچه سالانه 200 هزار دستگاه خودرو عمومی در کشور گازسوز شوند،صرفه جویی ناشی از مصرف نشدن بنزین توسط آنها طی 210 روز دست کم یک میلیارد دلار صرفه جویی در پی خواهد داشت.

بازخوانی یک طرح
طرح استفاده از گاز در خودروها از اواخر دولت سازندگی کلید خورد. این طرح با هدف جایگزینی بنزین ،استفاده از خودروهای گاز سوز را هدف قرار داد بود ، از همین رو خودروهای گازسوز آن زمان وارد فرهنگ خودروسازی کشورشدند.اما تصمیم های اشتباهی که بعدها با جایگزینی LPG (گاز مایع) به جای GNG گرفته شد،سبب کمرنگ شدن استفاده از گاز در تولید خودروهای شد.

یکی از مشکلات  نزدیکی قیمت LPG به قیمت بنزین بود که هزینه های هنگفتی به دنبال داشت. از سویی دردسرهای حمل و نقل موضوعی بود که ایده جایگزینی گاز به جای بنزین را ناکارآمد جلوه می داد.

سالها بعد از اواخر دولت اصلاحات زمزمه استفاده از CNG در خودروها مطرح شد.اما در دولت بعد با طرح این موضوع که این کار سبب می شود،ساختار موتور خودرو آسیب ببیند،پروژه گازسوز کردن خودروها کنار گذاشته شد.

کارشناسان می گویند،توجیهاتی مثل گرانی زمین برای احداث جایگاه گاز،یا آسیب رسیدن به موتور از طریق سوخت گاز،هیچ کدم پایه عملی ندارد.چرا که این طرح در ایتالیا نیزاجرایی شده،درحالی که این کشور اصلا منابع گازی ندارد.

از سویی تقاضا برای خودروهایی که سوخت فسیلی مثل بنزین استفاده می کنند،در صورت گسترش تولید خودروهای برقی و گازی به زودی کاهش خواهد یافت.

چرا طرح گازسوز کردن باید اولویت باشد؟

بررسی ها نشان می دهد که در حال حاضر سالانه تقاضا برای 6 میلیون مخزن CNG در کشورهای اروپایی مطرح است.از آنجا که ایرانمالک بزرگترین ذخایر گازی دنیا در کنار روسیه رقابت تنگاتنگی دارد،انتقال گاز به کشورهای همسایه از طریق خط لوله و البته صادرات گاز می تواند،ایران را به لحاظ این مایع سوختی در دنیا ممتاز کند.

از همین رو،کارشناسان با دو پیشنهاد دولت دوازدهم را به سوی حمایت از ایده سوخت های سبز هدایت می کنند.نخست،با انتقال گاز به نیروگاههای برق،برق مورد نیاز کشورهای همسایه  و البته متقاضیان برق در کشورهای اروپایی تامین شود که این امر کمک خواهد کرد که در آینده که خودروهای برقی تقاضای فراوانی کسب کردند،ایران جایگاه خود را در تامین منابع برقی به عنوان فروشنده پرقدرت در بازار جهانی داشته باشد.

دوم،حمایت ازتولید خودروهای گازسوز است.خودروسازان در یکسال اخیر،قراردادهای جدیدی برای تولید خودروهای تازه با خودروسازان مطرحی مثل پژو،رنو و فولکس واگن منعقد کرده اند.جایگزینی استفاده از سوخت گاز در خودروهای تازه می تواند،اثرات زیست‌محیطی مثبتی به دنبال داشته باشد.

 ایران به عنوان یکی از 10 کشور اول تولید گازهای گلخانه ای با استفاده از سوخت پایه گاز،از حجم آلایندگی خودروهای خود خواهد کاست. نتایج یک بررسی کارشناسی نشان می دهد که گازی که به عنوان سوخت در خودروها استفاده می شود باید اکتان بالای 85 درصد داشته باشد،این میزان در آمریکا که یکی از 5 کشور تولیدکننده خودروهای پایه گازسوز است،کمتر از 70 است،حال آنکه اکتان گازی که از عسلویه و پارس جنوبی تولید می شود،بالای 95 درصد است.از همین رو ایران در بین رده بندی استفاده از خودروهای CNG سوز مقام آخر را کسب کرده است.

برآوردها نشان می دهد کارخانه ای که بخواهد  200 هزار مخزن در سال تولید کند،50 تا 60 میلیارد تومان نیاز به سرمایه گذاری دارد.رقمی که حتما توان داخلی از تامین آن ناتوان است.از همین رو،جذب سرمایه گذاری خارجی می تواند این پروژه 25 ساله را به ثمر رساند و از سویی ایران را در باشگاه تولیدکنندگان منابع گاز خودروها و خودروهای گاز سوز دنیا ارتقا دهد.

گفت و گو با ناصر مسعودی، درباره «موسیقی گیلکی»

روزنامه ایران - ندا سیجانی: مهربانی خاصی درنگاهش به چشم می‌خورد؛ موهای یکدست سپید و خط و خطوطی که بر صورتش نقش بسته بیانگر سال‌ها تلاش او در عرصه موسیقی است، آن از سال‌های خیلی دور که موسیقی فولک گیلان را با «کوچک جنگلی» به گوش دنیا رساند و او را به بلبل گیلان شهره کرد. ناصر مسعودی فعالیت خود را ازسال 1328 آغاز کرد و به گفته خویش سابقه کاریش به تاریخ پیوسته و تا به امروز چه درموسیقی گیلکی که زادگاهش بوده وهست و چه درکار ترانه و قطعات فارسی هرچه در توان داشته عرضه کرده است.
 
چکه‌های سبز باران در آواز مرد گیلک 
 
اما نغمه صدای او با زمانه کوک نبود و به مدت 20سال فعالیت هنری  نداشت. استاد مسعودی می‌گوید «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دفترموسیقی خانه من است اگر کسی از خانه‌اش رانده شود این انتظار وجود دارد که با مهربانی بیشتر به خانه‌اش بازگردد نه آنکه مورد کم لطفی قرارگیرد.» مسعودی تأکید مهمی به ریشه موسیقی دارد و براین نظر است که اگرنسل امروز با زمان پیش می‌رود مراقب گذشته هم باشد تا ریشه‌ها واصالت‌ها را فراموش نکنند.» این هنرمند بزرگ بعد از سال‌ها آلبوم موسیقی «حالا چرا» را با تنظیم مجید درخشانی منتشر کرد، اثری که معرف مهمی برای  موسیقی سنتی و گیلکی است. این اثر بهانه‌ای برای گفت‌وگو  و سخن از گذشته است که  در ادامه می‌خوانید.

بعد ازانقلاب فعالیت شما به‌طور کلی قطع شد تا به امروز که آلبوم «حالاچرا» تقریباً بعد از 20 سال منتشرشد.  علت فاصله و دوری از فضای موسیقی به‌چه علت بوده است.

همکاری من با رادیو ازسال 1339 آغازشد حدود 10سال با استاد احمد عبادی در برنامه گل‌ها به مدیریت داوود پیرنیا فعالیت داشتیم و بعد ازفوت ایشان این همکاری با آقایان رهی معیری و محمد میرنقیبی ادامه یافت؛ آن دوران فریدون ناصری، حبیب‌الله بدیعی، علی تجویدی ومصطفی کسروی درشورای موسیقی رادیو بودند ومن درارکسترها موسیقی گیلکی و ایرانی می‌خواندم.

اوایل سال 57- 58 بود موسیقی شرایط واوضاع مساعدی نداشت ومخالفان موسیقی مانع اینگونه برنامه‌های هنری بودند همین امرسبب شد هنرمندانی که دررادیو فعالیت می‌کردند آرام آرام به موسیقی‌های مناسبتی و انقلابی گرایش پیدا کنند؛ بنابراین بعد مدتی به ما گفتند اگرمی‌خواهید با رادیوهمکاری داشته باشد باید درهمین مسیرحرکت کنید.
 
مسئولان وقت رادیو تأکید داشتند باید سرود بخوانم، به آنها پاسخ دادم شناسنامه من درآرشیو موسیقی سازمان موجود است من 22 سال درعرصه موسیقی آوازی فعالیت کرده‌ام بنابراین اگرفکرمی‌کنید صدایم مناسب خواندن سرود است پیشنهاد بدهید دراین زمینه کاری بسازم؛ آنها گفتند اگر موسیقی سنتی فعالیت خود را در رادیو آغاز کرد با شما تماس می‌گیریم؛ ازاین موضوع سال‌ها گذشت و تماسی گرفته نشد و تنها درمحفل‌های دورهمی درکنار هنرمندان قدیمی حضور می‌یافتم. تا اینکه در سال 63 مرحوم عبادی از من دعوت کردند با تلویزیون همکاری داشته باشم.
 
به ایشان گفتم 10سال است کسی سراغی ازمن نمی‌گیرد چرا پس از این همه سال امروز یادی از من کرده‌اند! بعد ازآن دیگر ارتباطی با رادیو و تلویزیون نداشتم تا اینکه آقای بهروز افخمی برای سریال «میرزاکوچک خان جنگلی» تماس گرفتند و تقاضا کردند تیتراژ این کار را بخوانم البته پیش از این توسط شخص دیگری این کار خوانده شده بود اما چون لهجه گیلکی نداشت بزرگان و مفاخر گیلان چون جهانگیرخان سرتیپی به خواندن این کار اعتراض داشتند و سازندگان سریال تصمیم گرفتند ترانه قبلی پخش نشود و به من گفتند طبق سابقه و تجربه شما در موسیقی گیلکی مسئولیت خواندن این کاررا به شما می‌سپاریم.
 
موسیقی تیتراژ این فیلم سینه به سینه منتقل شده و شاعرو آهنگساز آن مشخص نیست و آقای میرزمانی آن دوران تنظیم کار را انجام داده‌ بودند. همین آغازی شد بر فعالیت دوباره من بعد از انقلاب. طی این سال‌ها آلبوم «کوراشیم»، «پرچین» و «قلندر» را با همکاری و تنظیم آقای احمد علی راغب منتشر کردیم و بعد آن نیز چندین تک آهنگ با همکاری آقای اکبر پورمنتشر شد. بعدها هم آلبومی از اشعار شیون فومنی ارائه دادم به نام «هلاچین». اما پس از آن به دلایل مختلفی این دو دهه را دور از بازار موسیقی گذراندم.

درمدتی که گیلان زندگی می‌کردم هرازگاهی دوستان هنرمند جوان کاری می‌ساختند و اگر شعر یا ملودی زیبایی داشت و مورد پسند من بود آن را اجرا می‌کردم البته این گونه کارها به ندرت انجام می‌گرفت من انتظار داشتم شورای موسیقی ازما دعوت به همکاری داشته باشد نه هنرمندان و اعضای ارکستر‌های مختلف که نهایت لطف و مهربانیشان را به ما ثابت کرده‌اند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دفترموسیقی خانه من است اگر کسی از خانه‌اش رانده شود این انتظار وجود دارد که با مهربانی بیشتر به خانه‌اش بازگردد نه آنکه مورد کم لطفی قرارگیرد.

اما درباره علت این سکوت چندساله باید بگویم از یک‌سو بیماری و بعد مهاجرتم از تهران به رشت در این امر دخیل بود و از دیگرسو، تغییر مناسباتی که بر این بازار حاکم شده مرا از ارائه آلبوم دور نگاه داشت. البته بخشی از آن هم برمی‌گردد به وسواس خودم.

بعد ازانقلاب که سرود جایگزین تصنیف شد. هنرمندان بسیاری درعرصه موسیقی آوازی فعالیت داشتند اما چرا تنها مانع ازهمکاری شما بودند؟

تنها مانع من نبودند. اتفاقاً من ازمعدود کسانی بودم که «ممنوع‌الصدا» نشده بودم. از همنسلان من هنرمندان بسیاری چون اکبر گلپایگانی، ایرج خواجه‌امیری، نادر گلچین و نام‌های معتبر و مهم دیگری بودند که امکان تداوم فعالیت را نیافتند. دلیلش را باید از همان مسئولان وقت بپرسید.

برنامه گل‌های صحرایی بیشتر به ترانه‌های محلی می‌پرداخت و هنرمندانی چون شما و خانم سیما بینا دراین برنامه فعالیت داشتید ازآن دوران وآثاری که ساخته شد کمی توضیح می‌فرمایید.

 بهترین خاطرات دوران خواندن من دربرنامه گل‌ها آغاز شد. پیش ازآنکه به تهران بیایم دررادیو رشت به همراه دیگر هنرمندان چون آقای نادر گلچین همکاری داشتیم اما زمانی که به استاد عبادی معرفی شدم ایشان دربرنامه گل‌ها فعالیت داشتند و بعد ازیک آزمون کوتاه دعوت کردند که به رادیوبروم. درواقع بواسطه کمک و راهنمایی ایشان بود که توانستم به برنامه گل‌های صحرایی راه یابم.«بنفشه گل» نخستین کاری بود که دربرنامه گل‌های صحرایی اجرا کردم و بعد ازآن «دلواپسی» کاری ازغلامرضا امانی را خواندم و به دنبال آن آرام آرام کارهایی که پیش ازاین دررادیورشت خوانده بودم را اجرا کردم. اغلب کارها ملودی‌هایی بود که به ذهنم می‌رسید وروی آن شعر یا ترانه می‌گذاشتم و اجرا می‌کردم.
 
چکه‌های سبز باران در آواز مرد گیلک 

این اشعار یا ترانه‌ها سروده خود شما بوده یا آنکه سینه به سینه منتقل شده است؟

ترانه‌ها برگرفته ازموسیقی فولکلور گیلان بود مانند قطعه «لالایی»که درارکستر فارابی با استاد مرتضی حنانه اجرا کردم.شعراین کارتوسط یکی ازهمشهری‌هایم به‌دستم رسید. آن زمان صاحب دختری شدم به‌نام بنفشه و این لالایی را همیشه برای دخترم می‌خواندم.کارهایی که آن دوران ساخته می‌شد همه ازروی عشق وعلاقه بود و برای ساخت چنین آثاری باید جرقه‌ای درذهن هنرمند ایجاد شود.

پیش از انقلاب اسلامی نهضت جنگل شکل گرفت و درواقع شرایط آزادیخواهی وجود داشت و بعد آن آثاری چون موسیقی جنگل برای تیتراژ فیلم میرزا کوچک خان جنگلی ساخته شد.در خصوص ساخت این اثر توضیح می‌فرمایید.

آهنگ ملی – میهنی جنگل را سال 67 اجرا کردم. درکودکی ملودی این کاردرخانواده ما زمزمه می‌شد وگوشمان با داستان جنگل ومیرزا کوچک خان آشنا بود درواقع بزرگان ما برای کسانی که علاقه‌مند به فرهنگ و تاریخ بودند این روایت‌ها را تعریف می‌کردند و همین امر باعث شد این کار را قبول کنم و بخوانم، اما بعد ازآن دیگر به تلویزیون نرفتم.

برنامه گل‌های صحرایی در معرفی موسیقی اقوام و محلی چقدر تأثیر گذار بوده است؟

مؤثر بودن اثردرمانا بودن آن است؛ همین که بعد 50سال بازهم این آثاربه گوش می‌رسد نشان ازساختار آثاری است که هیچ گاه تاریخ مصرف نخواهد داشت اما آثاری که امروزه به گوش می‌رسد به ندرت دارای این خصوصیات است. در واقع دیگرآن حال و هواها وجرقه‌های ذهنی وجود ندارد. نکته دیگراینکه دراجرای موسیقی‌های فولک مانند کارهای گیلکی بسیارمهم است کسی که این کارها را انجام می‌دهد ریشه‌اش به آن منطقه برگردد و ازفرهنگ آن منطقه مطلع باشد باشد.

با توجه به تجربه و سال‌ها فعالیت شما دراین عرصه آیا موسیقی مقامی ما از شرایط خوبی برخوردار است؟

آثاری که امروز به گوش می‌رسد تقریباً ارائه همان کارهای اصیل است وگرایش جوانان به موسیقی و سازهای سنتی چندان چشمگیرنیست واغلب به سمت موسیقی‌های پاپ کشیده شده‌اند البته استعدادهای بسیارخوبی در بین جوانان وجود دارد که باید پرورش یابند و بستری مناسب برای آنها فراهم کنند و قطعاً کارهای مانایی تولید خواهد شد. ما نمی‌توانیم بگوییم زمینه‌ای وجود ندارد به هرحال هنرمندان بسیاری فعالیت می‌کنند منتهی مطلب رسانه‌ها و سیستم‌های دیجیتالی باعث شده همه خواننده شوند و متأسفانه هر کسی به سلیقه خودش به موسیقی‌های فولکلور رنگ و لعابی اضافه کرده است.

این رنگ و لعاب‌ها ازروی اصول صورت گرفته است؟

 بستگی به فردی دارد که این کاررا انجام می‌دهد و اینکه چه هویتی داشته باشد.اگرکسی بخواهد اصالت ملی خودش را حفظ کند سعی می‌کند به اصل موضوع صدمه‌ای وارد نشود اما یک تعدادی هم هستند که با کیبورد و دیگر سازها می‌خواهند برای خود رکورد ثبت کنند.دردوران ما تنها فرستنده‌ای که سال‌های سال مردم ازطریق صدا با هنرمندان آشنا بودند و معرفی شدند رادیو بود. امروزه تنوع موسیقی بسیار شده و صداهای مختلفی به گوش می‌رسد. اما ما هنرمندانی بودیم که اگر کاری بر دلمان نمی‌نشست و به سمت خود سوق نمی‌داد نمی‌توانستیم بپذیریم و این همان اتفاقی است که سبب شده آثار گذشته از دل برآید و لاجرم بردل نشیند درواقع مانا بودن آثارگذشته سبب شده اوضاع موسیقی به تکرارآثار گذشته روی بیاورند. امروزه موسیقی دررسانه تصویری با رنگ و لعاب‌های بسیار به چشم می‌خورد و وقتی تصویر نمایش داده می‌شود دیگر تمرکز و توجه به موسیقی از بین می‌رود.

آن زمان با تعدادی هنرمند که 15-10 نفر بودیم به‌صورت گروهی یک قطعه را چندین بارتمرین و اجرا می‌کردیم و اگر کوچکترین اشتباهی رخ می‌داد از ابتدا شروع می‌کردیم اما درحال حاضرتمامی این کارها تسهیل شده و کلمه به کلمه می‌توانید بخوانید و این اتفاقات به سبب ازدیاد هنرمند است.نسل امروز هنرمندان تلاش بسیاری برای موسیقی می‌کنند اما باید این نکته را بدانند که اگر با زمان پیش می‌روند مراقب گذشته هم باشند و ریشه‌ها واصالت‌ها را فراموش نکنند.

با توجه به نکاتی که اشاره فرمودید آلبوم «حالا چرا» چقدر به حال و هوای موسیقی امروز نزدیک است! آیا همان اصالت‌هایی که تأکید داشتید رعایت شده است؟

بستگی به شنونده آن دارد.موسیقی این کار سنتی است و روی این کار وسواس ودقت بسیاری داشتم. سال 94 درآلمان آقای مجید درخشانی را ملاقات کردم.ایشان دربخش موسیقی یکی از شعبات فرهنگی آلمان فعالیت می‌کردند و من درآلمان اجرای کنسرت داشتم؛ دیگراین فرصت دیدارمهیا نشد تا آنکه اخیراً در رشت همدیگررا دیدیم واین دیدارمنجر به شکل‌گیری آلبوم «حالا چرا» شد. موسیقی این کار برای 20سال گذشته است اما همیشه به این موضوع فکرمی‌کردم تنظیم کاررا به کسی بسپارم که دوست داشته باشد من نیزبا کارهای آقای درخشانی آشنایی داشتم واحساس می‌کردم نبوغ و توان بسیاری در وجود این هنرمند نهفته است؛ زمانی که گوشه‌ای ازملودی این کاررا گوش دادند بسیارلذت بردند و تنظیم آن را برعهده گرفتتد. آقای درخشانی زحمت بسیاری برای این کار کشیدند و فکر می‌کنم کسانی که به موسیقی اصیل علاقه‌مند هستند ازاین کار لذت ببرند. چیزی که در گذشته هوادار بسیاری داشت و به موسیقی بزمی سنتی مشهور بود در این آلبوم دیده می‌شود.
 
یک موسیقی بزمی در یک چارچوب سنتی و موسیقایی درست. این آلبوم کاریست که باید به دل بشیند واین همکاری ادامه خواهد داشت چنانچه تصمیم داریم آلبوم «خورشید خانم» که تمامی موسیقی آن گیلانی است بزودی منتشرکنیم. اشعار این آلبوم از شیون فومنی است که پیش‌تردرآلبوم «هلاچین» با ایشان همکاری داشته‌ام. کارهای شیون فومنی سبک و دیدگاه خاصی دارد و موسیقی‌های چندانی از اشعار این شاعر ساخته نشده است. در مورد شعر قطعه«حالا چرا» هم باید بگویم اصل شعر متعلق به استاد شهریاراست که تضمین آن برای شاعری است به نام عبدالحسین فیض ربانی که همشهری من بود اما ایشان را نمی‌شناختم و شنیده بودم سال‌ها پیش در دریا غرق شده است و دریک مجله این شعر را دیدم که درمقدمه این مجله نوشته بود تضمین شعرشعرای بزرگ باید از روی اصول صورت بگیرد افراد زیادی هستند که اشعار حافظ، مولانا و سعدی را تضمین می‌کنند اما از روی اصول نیست ولی این کار هم وزن شعر استاد شهریار بوده و نزولی به شعر ایشان نداده است.

درارکسترهایی که به موسیقی گیلکی یا آلبوم‌های نواحی اختصاص دارد ازسازهای محلی استفاده نمی‌شود و بیشترسازهای ایرانی است به‌طور مثال در قطعه دریا فقط سه تار استفاده شده است.

من در اجراهایم ازسازهای متنوعی استفاده می‌کنم. آن دوران آثاری که به گوش می‌رسید سینه به سینه بودکه با تعداد اندکی ساز یک اجرا برگزار می‌شد و امروز به‌صورت ارکستر شده اما رنگ آمیزی کار دلیلی براین نیست که بگوییم موسیقی از اصالت خود خارج شده است بلکه بستگی به نحوه برداشت کارواجرا دارد. به هرحال کلام گیلکی است و کارارزشمند.

درخصوص قطعه گیلکی«دریا»که دراین آلبوم قراردارد باید بگویم شعرآن به سال 1325 و زمانی که متفقین در گیلان بودند برمی‌گردد و جهانگیرسرتیپ پورانسان بسیارفاضلی که طبع شعرهم داشتند این کاررا سرودند. سرتیپ پورشاعر و محقق نامدار گیلان دستی هم برآهنگسازی داشت و روی ملودی‌های اروپای شرقی شعرمی گذاشتند. تعدادی از این نمونه کارها چون «جمعه بازار» است که زنده یاد احمدعاشورپور آن را اجرا کرده‌اند. سرتیپ پوراین شعرها را برای آن زمان سروده بودند و چون شهر رشت درآن دوران دروازه اروپا بود و تأکید داشت که اینجا مملکت و شهرمن است به این اشعار می‌پرداختند و این اجازه را به من داد که روی هر کدام از شعرهایی که اجرا نشده است را ملودی بسازم. کسانی که شنونده موسیقی هستند وآشنا به کارهای ما بخوبی می‌دانند که همیشه سعی کرده‌ام شعرهایی را انتخاب کنم که مفاهیم آن هدفمند باشد.

سازهم می‌نواختید؟

خیر. البته به نواختن ساز بسیار علاقه‌مند بودم و همیشه با دقت گوش می‌دادم اما چندان پیگیرآموختن آن نبودم؛ درواقع اغلب ازراه شنیدن آموختم و آشنا شدم وبعدازمرحوم استاد عبادی چون با استادان بسیاری ارتباط داشتم ازهنرهرکدام ازاین بزرگواران بهره بردم وخوشه‌ای چیدم و همین امر زمینه تشویق شد وموسیقی‌هایی که در خلوتم به ذهنم می‌رسید آنها را یادداشت می‌کردم.
 
چکه‌های سبز باران در آواز مرد گیلک

چرا آثار شما کمتراز رادیو پخش می‌شود؟

بایدازمسئولان رادیو سؤال کرد. اشعار وآهنگ‌هایی که دررادیو پخش می‌شود یا آرشیو شده با ارکسترهای بزرگ جمع‌آوری شده است و دلیل پخش نشدن آن را نمی‌دانم من بارها به دوستان تهیه‌کننده پیشنهاد کرده‌ام کارهای آرشیو را ممیزی کنند و آثاررا گوش بدهند و به ملودی، کلام و ارکستر آن توجه لازم داشته باشند.

شما اشاره داشتید اغلب از راه گوش موسیقی را آموخته‌اید آیا امروز هم این روش آموختن را توصیه می‌کنید؟

منظورمن ازگوشی این است که موسیقی، ردیف‌ها وگوشه‌ها را با گوش جان می‌شنیدم. درگذشته چون همه گرفتارمایحتاج زندگی بودند شرایط زندگی به گونه‌ای بود که ازدرس خواندن تا کارکردن و آموختن موسیقی به‌صورت مقطعی انجام می‌گرفت منتهی به سبب علاقه‌ای که وجود داشت همیشه به‌دنبال موسیقی بودم. به‌طورمثال مدتی نزد استاد علی اکبرخان شهنازی آموزش موسیقی می‌دیدم وسپس درسال ۱۳۳۴ به گیلان بازگشتم و در رشته تئاتر به فعالیت پرداختم. ضمن اینکه استفاده از روش‌های سنتی در کنار شیوه علمی همیشه می‌تواند مؤثر باشد. شما وقتی آموزش شنیداری را هم در کنار آموزش آکادمیک تجربه می‌کنید، دیگر ماشینی و بدون حس و خط کشی شده نمی‌خوانید.

استاد محمود خوانساری ازخوانندگان بسیارخوب موسیقی هستند با توجه به آشنایی دیرین شما چرا ایشان نسبت به دیگر خوانندگان برنامه گل‌‌ها مغفول ماندند؟

با مرحوم محمود خوانساری سال‌های سال دوستی و آشنایی داشتم.ایشان یکسال پیش از من به رادیو رفتند و در برنامه برگ سبز فعالیت داشتند آن زمان چون تعداد فرستنده و هنرمندان اندک بود همین تعداد معدود نیزبا جان و دل برای موسیقی تلاش می‌کردند و بسیاراثرگذار بودند.در برنامه‌های گل‌ها هنرمندانی چون اکبر گلپایگانی، ایرج خواجه امیری و... حضور داشتند آقای محمودی هنرمندی خجول و کم رویی بودند و ترجیح می‌داد بیشتردربرنامه تکخوانی باشد و تمایلی نداشت جایی روی صحنه برود. تا آنجا که اطلاع دارم تا آن زمان که ایشان دررادیو فعال بودند کارهایی با مرحوم اسدالله ملک داشته‌اند اما متأسفانه خیلی زود فوت کردند. مرحوم خوانساری صدای بسیار گرمی داشت و مخاطبان از صدای این هنرمند لذت می‌بردند اما بعد از فوت ایشان متأسفانه آثارش بسیار کم پخش شد.

به ترانه‌های عامیانه و کوچه بازاری هم می‌پرداختید؟

بله.کارهای بسیاری دراین خصوص انجام داده‌ام اما متأسفانه از رادیو پخش نشد و امروز هم بکلی پخش نمی‌شود اما خوشبختانه گویا بحر طویل خواندن مد شده است. در دوران ما قاسم جبلی و منوچهرشفیعی و بهرام سیر بودند که به‌عنوان خواننده روز فعالیت می‌کردند. این شاخه از موسیقی ما اتفاقاً بسیار هم مهم و تأثیرگذار بوده است.

سال 43 با استادانی چون فرهنگ شریف وروح‌الله خالقی سفری به روسیه داشتید خاطراتی ازآن دوران را بیان می‌کنید؟

درآن سال روح‌الله خالقی سرپرست برنامه گل‌ها بود ایشان درانجمن روابط فرهنگی فعالیت داشتند آن زمان پیش ازما هنرمندان دیگری به شوروی رفته بودند وتبادل فرهنگی - هنری داشتند این تبادل فرهنگی مدتی تعطیل شد و زمان آقای معینیان به آقای خالقی پیشنهاد کردند ایشان هم گروهی را انتخاب کردند.من در بخش کارهای محلی انتخاب شده بودم و نوازندگانی چون آقای بدیعی، فرهنگ شریف، جهانگیرملک، مهدی خالدی در بخش موسیقی ایرانی که به مدت 16 روز در باکو اجرای برنامه داشتیم که بسیارابرازعلاقه کردند و بعد ازآن هنرمندان بزرگ آذربایجان به ایران آمدند.

اجرا وکنسرتی در تهران خواهید داشت؟

کنسرتی در شهررشت برگزار کردم که اغلب نوازندگان آن جوان بودند. دوستانی بودند که بسیار تأکید داشتند چون بعد سال‌ها کنسرت برگزار می‌کنم ازتهران ارکستر بیاوریم اما من به دوستان گفتم نوازندگان جوانی که در ارکستر ما هستند تحصیلکرده این دوره و عاشق موسیقی هستند و عشق به اینکه یک روز روی صحنه دیده شوند. البته قرار براین است با همین گروه یک برنامه‌ای در تهران برگزار کنم.

شرایط امروز موسیقی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

باید برای هنرمندان فضا و بستری برای موسیقی ایجاد شود تا بتوانند حرف‌هایشان را بزنند. موسیقی امروز جایگاهی ندارد نفس با موسیقی است اما متأسفانه مورد بی‌مهری قرار می‌گیرد.

نقدی هم به نسل امروز خوانندگی وآهنگسازی دارید؟

به‌خاطردارم یک روزدرآلمان با مرحوم علی اصغر بهاری صحبت می‌کردم به ایشان گفتم چه کسی در رادیو بخوبی کمانچه می‌نوازد گفتند همه بهتر هستند (می‌خندد) شرایط امروز هم همین است. موسیقی آوازی کمتر شده و دیگر فضا و زمان برای مرکب‌خوانی آماده نیست. عمده کاری که یک خواننده انجام می‌دهد یک کار آهنگین با مدت زمان بسیارکوتاه آوازخوانی است اما درآن روزگارفرصت بیشتری برای مرکب‌خوانی بود البته دیگرشنونده‌ای هم برای شنیدن موسیقی اصیل و گذشتگان نیست و امیدواریم آیندگان این موسیقی را حفظ کنند و به بیراه نبرند.

 اتفاق خوبی که این روزها به گوش می‌رسد نصب کاشی بر سردرمنزل مفاخر واهالی فرهنگ وهنرو قدردانی  از  این بزرگان است اتفاقی که چندی پیش برای شما هم انجام شد نظر شما در این باره چیست؟

دراین چندماه گذشته هم سردیس من در سبزه‌میدان شهررشت نصب شد و هم نصب کاشی برسر درمنزلم، البته به نظرمن این کارها رو بنایی است و اصل قضیه چیزدیگری است.

بازیگرهای مجری شده و مجری های بازی کرده

ماهنامه دیده بان: میان بازیگر بودن و مجری بودن تفاوت و فاصله زیاد است اما خیلی ها این فاصله را نادیده می گیرند و هر دو حیطه را تجربه می کنند. شاید جالب ترین اظهارنظر در این زمینه متعلق به همان بازیگری است که مجری شده بود و در حین اجرای برنامه اش می گفت: «من مجری نیستم. درواقع الان دارم نقش مجری را بازی می کنم.» در سینما و تلویزیون ایران تا امروز بعضی از بازیگران نقش مجری را بازی کرده اند و بعضی از مجری ها هم به اجرای یک نقش سینمایی یا تلویزیونی پرداخته اند. برخی دیگر هم البته در هر دو حیطه توانمند و متخصص بوده اند. بیایید با برخی از این چهره ها آشنا شویم.

حسنی نگو یه دسته گل!

فرزاد حسنی

کسی درست یادش نیست که او اول مجری بود و بعدا بازیگر شد، یا برعکس. اولین خاطره ای که از فرزاد حسنی بازیگر داریم به سریال پرطرفدار «مسافری از هند» بر می گردد و اولین تصویری که از فرزاد حسنی مجری در ذهن مان مانده به اجراهای او در دو برنامه نوجوانانه «نیم رخ» و «کوله پشتی» بر می گردد که دومی بعدها از حالت نوجوانانه اش خارج شد و سر و صدای زیادی هم به پا کرد.
 
 بازیگرهای مجری شده و مجری های بازی کرده

حسنی با توسل به صراحت لهجه اش و سوالات تند و تیزی که از مسئولان می پرسید خیلی زود حسابش را از سایر مجری های تلویزیون جدا کرد و به شهرت رسید. برخورد حسنی با سردار رادان، رییس پلیس وقت تهران از فرازهای دوران کاری او بود که به یکی از دلایل بالارفتن شهرت و محبوبیتش هم تبدیل شد.

چند سال بعد ازدواج این مجری- بازیگر با آزاده نامداری این دو را به یکی از پرسر و صداترین زوج های هنری تبدیل کرد والبته جدایی زودهنگام این زوج محبوبیت هر دو آنها را تحت تاثیر قرار داد.

رابطه حسنی و تلویزیون ایران در سال های اخیر شبیه طرح زوج و فرد شده است! او معمولا نصف سال را ممنوع الکار و ممنوع التصویر است اما نصف دیگر سال پول خوبی از تلویزیون می گیرد تا تدارک یک برنامه پرزرق و برق را برای لحظه تحویل سال ببیند. به هر حال این هم یک شکل جدیدی از حسنی بودن است.
 


طلوع ماه و مالک اشتر

داریوش ارجمند

یکی از قدیمی ترین بازیگران سینما، تلویزیون و تئاتر که بعد از سال ها بازیگری روی صحنه و مقابل دوربین بالاخره هوس مجری شدن هم به سرش زد و برنامه «طلوع ماه» را در تلویزیون اجرا کرد. داریوش ارجمند وقتی به فکر اجرای یک برنامه تلویزیونی افتاد که پیش از آن مراحل ترقی را هم در سینما و هم در تلویزیون سپری کرده و به اوج رسیده بود. البته در آن زمان هنوز از حشمت فردوس خبری نبود اما ارجمند برای عامه مخاطبان با نقش مهم و به یادماندنی مالک اشتر شناخته می شد.
 
 بازیگرهای مجری شده و مجری های بازی کرده

او در برنامه «طلوع ماه» کار بسیار سختی داشت چون این برنامه با حضور بزرگترین استادان و دانشمندان ایران مباحث تخصصی، علمی و فرهنگی را دنبال می کرد. ارجمند که در سینما و تلویزیون تقریبا همه گونه نقشی را ایفا کرده و در تمامی آنها هم موفق بوده، از این آزمون هم تا حدود زیادی موفق بیرون آمد. اگرچه دیدگاه ها و نظرات در مورد نتیجه کار او بسیار متفاوت بود اما او در قامت یک مجری از خیلی از بینندگان و کارشناسان تلویزیون نمره قبولی گرفت.
 


آقای تاک شو

رضا رشیدپور

رضا رشیدپور اولین بار با اجرای برنامه صبحگاهی شبکه 3 در تلویزیون دیده شد و الان هم بعد از چندین سال همچنان در برنامه صبحگاهی همان شبکه حاضر است. اما در فاصله این دو برنامه و این سال ها او فعالیت های مختلفی داشته و حاشیه های بسیاری را هم پشت سر گذاشته است.
 
 بازیگرهای مجری شده و مجری های بازی کرده
 
رشیدپور بعد از اینکه با اجرای برنامه های صبحگاهی چهره اش را نزد بینندگان تلویزیون تثبیت کرد، وارد حیطه پرمخاطب تری شد و  چند برنامه ستاره محور را اجرا کرد که به مصاحبه هایی بی پرده و مردم پسند با ستاره های سینما و تلویزیون ایران اختصاص داشتند.

«شب شیشه ای»، «مثلث شیشه ای» و چند جنس شیشه ای دیگر، «تاک شو»هایی بودند که او در تلویزیون و اغلب در شبکه 5 اجرا کرد و به پشتوانه همین برنامه های پرطرفدار، برند خود را تثبیت کرد.

ورود رشیدپور به دنیای بازیگری و سینما توسط حمید نعمت الله و با فیلم «بی پولی» کلید خورد. او بعدا در «سوپراستار»، «شیش و بش»، «در امتداد شهر» و چند فیلم مشابه دیگر هم بازی کرد اما در مجموع بازیگری را به اندازه اجرا جدی نگرفت. رشیدپور هم مثل خیلی از مجری های تلویزیون مدتی در صدا و سیما ممنوع الکار شد و به شبکه های اینترنتی روی آورد. اما مدتی است دوباره به تلویزیون برگشته تا باز هم بینندگان سحرخیز شبکه 3، روزشان را با تصویر و صدای او آغاز کنند.
 


مثل یه نور کوچولو اومدی ستاره شدی و...

شهاب الدین حسینی

این یکی از قدیمی ترین و مطرح ترین چهره هایی است که از اجرای یک برنامه تلویزیونی شروع کرد و تا ستاره شدن در سینما و جوایز بین المللی در بازیگری پیش رفت. تصویر شهاب حسینی سال 1377 برای اولین بار در تلویزیون دیده شد. یعنی زمانی که او 25 سال داشت و به عنوان مجری در برنامه جوانانه «اکسیژن» مقابل دوربین قرار گرفت.
 
 بازیگرهای مجری شده و مجری های بازی کرده

18 سال بعد وقتی شهاب حسینی جایزه ارزشمند بازیگری را از جشنواره کن فرانسه گرفت، تصاویر کوتاهی از همان برنامه اکسیژن در کانال های مجازی و تلفن های همراه دست به دست می شد تا نقطه شروع کارهای هنری توسط این برنده نخل طلا را به همه یادآوری کند.
در میان تمام چهره هایی که به عنوان مجری کارشان را آغاز کرده و بعدا به حیطه های دیگر و درجات بالاتری رسیده اند، قطعا شهاب حسینی امروز بالاترین جایگاه را دارد. او علاوه بر یک کارنامه موفق بازیگری در سینما، تجربه فیلمسازی و کارگردانی را هم با «ساکن طبقه وسط» به دست آورده و حالا هم در حال اجرای نمایش «اعتراف» روی صحنه تئاتر است. نمایشی که نام او را به عنوان کارگردان و بازیگر بر پیشانی خود دارد.
 


استندآپ بازیگر

رامبد جوان

رامبد دیگر نیاز چندانی به معرفی ندارد، چون هم در قامت بازیگر شناخته شده است و هم در قامت مجری و برنامه ساز، یکی از پرطرفدارهای تلویزیون محسوب می شود. رامبد جوان با «همسران» و «خانه سبز» شروع کرد و تقریبا دو دهه بعد از آن ورود پرسر و صدا و مملو از جست و خیز، حالا به جایی رسیده که نویسندگی، کارگردانی و بازیگری را در هر دو مدیوم سینما و تلویزیون تجربه کرده است.
 
 بازیگرهای مجری شده و مجری های بازی کرده

او به عنوان کارگردان، هم سریال پربیننده تلویزیونی را در کارنامه اش دارد و هم فیلم سینمایی پرفروش و موفق. به عنوان بازیگر هم کارنامه ای پر از نقش های مختلف از او به جا مانده و حالا هم چند سالی است که به عنوان تهیه کننده، مجری و همه کاره برنامه «خندوانه» یکی از پربیننده ترین برنامه های تلویزیونی این سال ها را می سازد و حالا برنامه دنبال دارش را به فصل چهارم هم رسانده است.

رامبد جوان البته تجربه اجرای تلویزیونی را سال ها قبل از اجرای خندوانه با برنامه «خانه ای با طرح نو» در سال 86 به دست آورده بود که این برنامه را به همراه اشکان خطیبی اجرا می کرد. این دو بعدها با برنامه «گپ» این تجربه را به شکل دیگری ادامه دادند و البته در «گپ» سحر دولتشاهی هم در کنار رامبد و اشکان خطیبی حضور داشت.
 


جشنواره‌ی احسان

احسان کرمی

احسان کرمی از آن دسته مجریانی است که با تیم منصور ضابطیان و رادیو هفتی ها در تلویزیون مطرح شد. بنابراین او هم مثل همه اعضای آن تیم و آن برنامه از تشخص خاصی در کارش برخوردار است. کرمی به موازات اجراهایش در برنامه «رادیو هفت» در شبکه بازار هم فعالیت داشت و معمولا برنامه هایی اجرا می کرد که سطح کیفی آنها همیشه بالاتر از متوسط بود. کرمی که کارش را در رادیو آغاز کرده بود، کم کم جای پایش را در تلویزیون محکم کرد و طی دو، سه سال اخیر بالاخره پایش به صحنه تئاتر هم رسید. او البته در زمینه بازیگری بدون پشتوانه هم نبود و آموزش های لازم در زمینه بدن و بیان را نزد میکاییل شهرستانی گذرانده بود.
 
 بازیگرهای مجری شده و مجری های بازی کرده

کرمی نخستین بار با نمایش «P2» در تالار حافظ روی صحنه رفت و در این نمایش با آزاده صمدی همبازی بود. بعد از آن دو، سه تئاتر دیگر با بازی او روی صحنه رفت و مهم ترین کارگردانی که کرمی فرصت کار با او را پیدا کرد، محمد رحمانیان بود.

کرمی همین 4 ماه قبل با نمایش «مانوس» در سالن قشقایی تئاتر شهر روی صحنه بود که آخرین اجرای صحنه ای این بازیگر- مجری محسوب می شود. او در کنار فعالیت های بازیگری اش کار اجرا را نیز همچنان با جدیت ادامه می دهد و اجرای برنامه های مهمی از قبیل اختتامیه جشنواره فجر و... در سال های اخیر به او سپرده شده است.
 


یه جوک بگم؟

بهنوش بختیاری

بهنوش بختیاری هم یک ناخنک کوچکی به دنیای اجرا زده و به عنوان مجری در یک برنامه تلویزیونی ظاهر شده است. بختیاری که اولین تجربه های بازیگری اش هم در تلویزیون اتفاق افتاد و بعدها به سینما رسید، در اولین روزهای افتتاح شبکه نسیم برنامه ای را در این شبکه اجرا می کرد. بختیاری زمانی به کار اجرا روی آورد که پیش از آن در 28 تله فیلم سینمایی و نزدیک به 20 سریال تلویزیونی بازی کرده بود. درواقع او به عنوان یکی از شناخته شده ترین چهره های کمدی برای اجرای این برنامه انتخاب شد.
 
 بازیگرهای مجری شده و مجری های بازی کرده

این برنامه موضوعی طنزآمیز داشت و مجری برنامه باید برای بینندگان تلویزیون لطیفه و جوک تعریف می کرد. لطیفه هایی که اغلب آنها از شبکه های اجتماعی و کانال های مجازی به دست می آمدند و لحن بهنوش بختیاری برای اجرا و تعریف کردن آنها مناسب به نظر می رسید. این برنامه که «آبرنگ» نام داشت ها بعد از مدتی با روی غلطک افتادن برنامه های شبکه نسیم تعطیل شد و جای خود را به برنامه های جدیدتری داد.
 


بلیت رفت و برگشتِ تلویزیون- سینما

پژمان بازغی

او یکی از افراد این لیست بود که مسیر را تقریبا برعکس سایرین پیمود و از بازیگری به اجرا رسید. البته فعالیت بازغی به عنوان مجری تلویزیونی چندان هم گسترده نیست و به چند برنامه مناسبتی و گهگاهی محدود می شود. اما او با چهره خوب و فن بیان مناسبش در این زمینه هم مانند بازیگری موفق عمل کرد و کارنامه خوبی از خود به جا گذاشت.
 
 بازیگرهای مجری شده و مجری های بازی کرده

بازغی اخیرا با اظهارنظری در مورد محمدرضا گلزار که در یک برنامه تلویزیونی عنوان شد، بسیار خبرساز شده است. او این جملات را وقتی میهمان یک برنامه تلویزیونی بود به زبان آورد و زمانی که مجری بود کمتر از این اظهارنظرها می کرد.
 


دانشگاه تربیت مدرس!

امیرحسین مدرس

او هم یکی از قدیمی ترین چهره های این حوزه است که کار اجرا را از سال های خیلی دور و کار بازیگری را هم چند سال بعد از آن آغاز کرد. امیرحسین مدرس، متولد شهریورماه سال 1349 در تهران در عرصه های دیگری هم فعال بوده و حالا دیگر به عنوان مجری، خواننده، شاعر، نویسنده و بازیگر شناخته می شود.
 
 بازیگرهای مجری شده و مجری های بازی کرده

شروع فعالیت او با برنامه «نیم رخ» بود که از برنامه های مجری محور صدا و سیما محسوب می شد و تقریبا تمام کسانی که در این برنامه به عنوان مجری کار کردند بعدها توانستند در این کار سری بین سرها در بیاورند.

مدرس علاوه بر «نیمرخ» در مسابقه «هوش برتر» نیز به عنوان مجری حضور داشته و در سریال های «راستش را بگو»، «یوسف پیامبر»، «یادآوری»، و... بازی کرده است. او در سینما هم سابقه بازیگری در چند فیلم از جمله «نرگس مست»، «در امتداد شهر»، «ما همه گناهکاریم» و «گرگ و میش» را در کارنامه دارد. آلبوم های موسیقی «ماه نی»، «خورشید» و «روز رستاخیز» هم از آثار او در حوزه موسیقی هستند.

مدرس برخلاف دیگر مجریان جوان تلویزیون از جمله فرزاد حسنی، علی ضیاء، احسان علیخانی و.. در تمام این سال بدون سر و صدا فعالیت کرده و حاشیه خاصی نداشته است. احتمالا او تنها مجری صدا و سیما محسوب می شود که حتی یک روز هم در این سازمان ممنوع الفعالیت نبوده است!
 


مجری با زیرپوش رکابی

نوید محمدزاده

نوید محمدزاده با درخشش دو، سه سال اخیر در سینما و جوایز متوالی اش چشم ها را خیره کرده و طرفداران سینه چاک زیادی هم دارد. او حالا آن قدر مشهور و پرطرفدار است که وقتی حمید گودرزی می گوید سینما افتاده دست کاراکترهای کثیفی با زیرپوش رکابی، همه یاد نوید می افتند. اما شاید خیلی ها نمی دانند او قبل از بازیگری مقابل دوربین، در یک برنامه تلویزیونی مجری بوده است.
 
 بازیگرهای مجری شده و مجری های بازی کرده

نوید محمدزاده، متولد فروردین ماه 1365 در ایلام، آموزش های بازیگری را ابتدا در یک موسسه بازیگری در کرج آغاز کرد. او بعد از طی کردن این دوره بازیگری، کم کم وارد دنیای تئاتر شد اما از طرف دیگر در برنامه «دوستان» در شبکه جام جم هم مدتی به کار اجرا مشغول بود. این برنامه تلویزیونی که مخاطبانی در رده سنی نوجوان داشت، چند مجری جوان هم تربیت کرد که اتفاق بعضی از آنها بعدها به بازیگران خوبی تبدیل شدند.
 
از جمع مجریان آن برنامه در حال حاضر نوید محمدزاده، سارا رسول زاده، کیوان ساکت اف، میثم نوروزی و... در تئاتر و سینما و تلویزیون به بازیگری مشغول اند. نوید اما خیلی زودتر از بقیه مطرح شد. او در تئاتر بسیار درخشید، در سینما با همان دو، سه کار اول، میخ خودش را محکم کوبید و در جشنواره های داخلی هم که دائما برای دریافت جایزه روی سن می رفت. او حالا جوان اول این سینما است. انتخاب اول همه کارگردان ها برای بازی در نقش جوان های عاصی و عصبی. جوان هایی که حتی اگر در فیلمنامه و روی کاغذ هم عصبی نباشند، در هنگام خلق شدن توسط این بازیگر کمی عصبی می شوند!
 


پدرخوانده 5
 
مهران مدیری

تقریبا از زمانی که نشستن پای تلویزیون را یاد گرفتیم مهران مدیری هم همیشه در یکی از شبکه ها مشغول خنداندن مان بوده است! او نه تنها خودش می تواند یکی از مهمترین چهره های پرونده مجری- بازیگرها باشد بلکه شاگردان زیادی هم تربیت کرده و بازیگران بزرگی زیر دستش به شهرت رسیده اند که حالا خودشان می توانند جایی در این مطلب داشته باشند.
 
 بازیگرهای مجری شده و مجری های بازی کرده
 
به طور مثال مهران غفوریان و جواد رضویان که اخیرا در برنامه «سه شو» در شبکه 3 به عنوان مجری روی صندلی نشستند؛ می توانند در این جای داشته باشند. اما بزرگ تر همه آنها یعنی مهران مدیری تقریبا ربع قرن پیش در تلویزیون این کار را آغاز کرده و بعدها در شبکه نمایش خانگی به این کار ادامه داده است. او در اجرای برنامه سبک جدیدی را ابداع کرد و توانست در صمیمیت با مخاطبان برنامه اش از همه مجری های قبل از خودش سبقت بگیرد.
 
همان طور که در بازیگری، نگاه کردن به دوربین را اولین بار مدیری ابداع کرد و جا انداخت، در اجرا هم امضاهای خاص این کمدین آن قدر برای مخاطبان دلچسب بوده که بعدها دیگران هم از آنها استفاده کرده اند. او اخیرا با برنامه دورهمی کاملا در قالب یک مجری فرورفته و حتی مصاحبه هایش از تاک شوهای خیلی از مجریان قدیمی این حوزه بهتر و دیدنی تر از کار درآمده اند.